۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

جاده ناتمام

تقدیر هر سفری رسیدن نیست و هر جاده‌ای به پایان نمی‌رسد. جاده همسفری می‌خواهد که وقتی باشد رسید‌ه‌ای همان اول و جاده‌ اگر تا ته دنیا هم برود دوست داری تمام نشود. جاده‌ای می‌خواهم که هیچ‌وقت تمام نشود...

- - - - - - - - - - - - - - -

کنارگذر: کتاب "دو قدم اینور خط" احمد پوری در جاده تمام شد. سفری از این ور خط، از تهران به لندن تا آن ور خط به تبریز و لنینگراد. کاش من هم اورلف را ببینم، می‌خواهم پرت شوم به خیلی دورها.

از متن کتاب : اين همه درباره ي سال و زمان حساسيت نشان ندهيد. شما كه در كار شعر و شاعري هستيد نبايد زياد سخت بگيريد. زمان مگر چيست؟ خطي قراردادي كه يك طرفش گذشته است و آنقدر مي رود و مي رود تا به تاريكي برسد. طرف ديگرش هم آينده است كه باز دو سه قدم جلوتر ميرسد به تاريكي. خب همه اينجوري راضي شده ايم و داريم زندگي مان را ميكنيم. بعضي وقتها ميبيني يكي از ما از اين خط ها خارج مي شويم. پايمان سر ميخورد به اينور خط كه مي شود گذشته ، يا يك قدم آن طرف خط به آينده مي رويم….

جاده‌ خاکی:
دلم حروف مقطعه می‌خواهد
عین ِ شین
عین ِ قاف

(سارا محمدی اردهالی)

هیچ نظری موجود نیست: