محکم به شیشه خورد و پرت شد میان جاده. نمیدانست حرکت در شب خطر دارد، بهخصوص وقتی لباس شبرنگ و کلاه ایمنی هم نداشته باشی. کبوتر راه لانهاش را گم کرده بود، کبوتر به لانه نرسید و صدایی توی رادیو گفت:"عزیزان پرنده توجه داشته باشند که برای بالابردن ایمنی هوایی و حفظ جان خودشان، در هنگام حرکت در شب ضمن توجه به علائم و هشدارها، از کلاه و سایر لوازم ایمنی استفاده کنند. پرواز خوشی را برایتان آرزومندیم".
کنارگذر:
جاده هست پس هستم !
جاده خوانی:
هم "گاو" را دوست دارم، هم "لیلا" را، "هامون" را هم. اما دارد حالم از "به خاطر یک فیلم بلند لعنتی" به هم میخورد. داریوش مهرجویی را دوست دارم و به همین خاطر اگر یک رمان دیگر نوشت ، نمیخرم، نمیخوانم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر