۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

زرد، نارنجی

جاده روستای سروجهان به صائین‌قلعه 

کنارگذر:
تعطیلاتم را به عکاسی از گندم گذارندم. نارنجی، زرد.

۶ نظر:

پير فرزانه گفت...

همیشه دوست داشتم یک دختر داشته باشم و گندم بناممش . و حالا تمام دختران دنیا را گندم می نامم. گندم برکت است . عشق ، محبت ، ایثار...

رضا گفت...

سکوتِ آب
می‌تواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛
سکوتِ گندم
می‌تواند گرسنگی باشد و غریوِ پیروزمندِ قحط؛
همچنان که سکوتِ آفتاب
ظلمات است ــ
اما سکوتِ آدمی فقدانِ جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!

لیلا گفت...

اخ جون تعطیلات ...............عکس پر مفهومیه..............

سین دخت گفت...

چه کار خوبی کردی
تعطیلات دارم کار می کنم مثل اسب :)
دستم تازه داره راه می افته...

امان گفت...

سلام
این روز ها پشت سر هر دست اندازخاطره رنگ هاست که ما را امیدوار می کندبه زتندگی وافسون رفتن هاست که ما وصل می کند به دوردست ها

هادی گفت...

سلام
اینورام بیاین حتی برای عکاسی!