تحمل افراد مبتلا به بیماری "پارانویا" سخت است. عالم و آدم را علیه خودشان میبینند و گمان میکنند، روزگار دست از چرخیدن برداشته و همه مردم زمانه میخواهند علیهشان توطئه کنند. ضعیفند و برای جبران این، خود را به افراد قوی میچسبانند، نه برای تعالی، بلکه برای پنهان کردن نقصشان. از تنهایی میترسند و قدرت خود را در تخریب دیگران، یارکشیهای کودکانه و هوچیگری مییابند که اگر این نکنند، آدمهای بیچاره، منزوی و تنهایی هستند. واقعیت را نمیپذیرند که اگر بپذیرند باید از آنچه در توهمشان وجود دارد فاصله بگیرند ولی خودخواهی این اجازه را نمیدهد، بیماری نمیگذارد.
به حالتی از تغییر هشیاری دچارند و موضوعاتی را احساس و ادراک میکنند که واقعیت خارجی ندارند، ولی او آنها را واقعی میپندارد و بر واقعی بودنشان اصرار دارد. همواره تصور میکند که شخصی قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد و همه عمل و عکسالعملهای افراد را علیه خود میداند.
بیماران پارانویید احتیاج به یاری ما دارند، آنها را دریابیم. حداقلش معرفی به یک روانپزشک حاذق و یا کمک روحی به آنهاست که این بیماری در حالت پیشرفته به اسکیزوفرنی تبدیل میشود.
به حالتی از تغییر هشیاری دچارند و موضوعاتی را احساس و ادراک میکنند که واقعیت خارجی ندارند، ولی او آنها را واقعی میپندارد و بر واقعی بودنشان اصرار دارد. همواره تصور میکند که شخصی قصد آزار و صدمه رساندن به او را دارد و همه عمل و عکسالعملهای افراد را علیه خود میداند.
بیماران پارانویید احتیاج به یاری ما دارند، آنها را دریابیم. حداقلش معرفی به یک روانپزشک حاذق و یا کمک روحی به آنهاست که این بیماری در حالت پیشرفته به اسکیزوفرنی تبدیل میشود.
۶ نظر:
منظورت چیه؟
!!!!!!!!!
خودت تو به من چیکار داری؟؟؟!!!
می دونم نظورت من نیست ها اما کلا:)
وای که چقدر من این روزها این آدم ها را می بینم فراوان . در حالت عادی وقتی این بیماران یک فرد عادی هستند،آزاری برای کسی ندارند. و فقط خانواده شان درگیر آنها می شوند.اما خدا نکند این افراد در جایگاه خاصی باشند . آنوقت واویلا به حال ما. فکر می کنید آنها توصیه ی ما را برای مراجعه به روانپزشک بپذیرند؟ من که فکر نمی کنم.
سلام. به مناسبت روز جهانی وبلاگ، من در وبلاگم مطلبی راجع به وبلاگ شما نوشتم. ممنون میشم اگه سری بزنید و نظر بدید.
http://1varaghkaghaz.blogspot.com/2010/08/blog-post_31.html
کی رو میگی !!؟
معجزه کردی رفیق! مث این بود که با یک مشت خردل توی دهن قهقهه بزنم...شدنی نیست ولی شد...یعنی شداندیش رفیق.
ارسال یک نظر